پاسخ سلیمینمین به تغییر عنوان خبری حوادث اخیر در شبکههای فارسیزبان
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۱۵۳۷۳
سلیمینمین درباره تغییر عنوان خیزش سراسری مردم ایران به خیزش انقلابی ایرانیان در رسانههای فارسی زبان نوشت: خیزش سراسری نیازمند وجوه اشتراک قوی بین اقشار مختلف جامعه است نه مطالبات نازل و منحصر به یک قشر در روزهای گذشته.
عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران درباره چرایی تغییر عنوان خبری حوادث اخیر در رسانه چندهویتی ایران اینترنشنال نوشت: تغییر عنوان کلی و تیتر برجستهای که اخبار مربوط به ایران در یک رسانه چند هویتی خارج کشوری، ذیل آن منتشر میشد به چه معناست؟ بدون هیچگونه بحث و تفسیری، سر لوحه اخبار پر حجم و غیر متعارف در مورد ایران از «خیزش سراسری مردم ایران» به «خیزش انقلابی ایرانیان» تغییر یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پاسخ این پرسش بر اساس همه تجربیات بشری، منفی است. خیزش سراسری نیازمند وجوه اشتراک قوی بین اقشار مختلف جامعه است. مطالبات نازل و منحصر به یک قشر که در روزهای گذشته در سطح چند دانشگاه مطرح شد آیا میتوانستند یک ملت را بر پایه آن متحد سازند؟ آن هم با خشونت کلامی و رفتاری غیر قابل تصور که موجب وهن محیطهای علمی شد. قراین و شواهد بسیاری دلالت بر آن دارند که هادیان این جنگ رسانهای و روانی اصولاً به دنبال قواعد انقلاب در ایران نبودند؛ زیرا بهخوبی میدانستند برای یک تغییر اصولی میبایست ابتدا راه حلی منطقی مطرح شود؛ این منطق در صورت برتر بودن بهتدریج اقشار مختلف جامعه را به خود جلب و جذب میکند.
اتحاد حول اشتراکاتی که دارای ظرفیت تحول است، قدرت ملی را برای برداشتن گامهای رو به جلو تشکیل میدهد. برای نمونه، بعد از کودتای بیگانه در 28 مرداد 1332 که دولت قانونی دکتر مصدق سرنگون، و سلطه خارجی و استبداد پهلوی مجدداً مستقر شد این نفی حاکمیت ملی، فضای تلخ سرخوردگی را بر سراسر کشور حاکم کرد. آمریکای پیروز در کودتا هر روز امتیازاتی طلب میکرد. وقتی نوبت به کسب امتیاز کاپیتولاسیون رسید حتی باهری- وزیر دادگستری دولت- هم اعلام کرد که ملت ایران این تحقیر را تحمل نخواهد کرد؛ با وجود این، پانزده سال طول کشید تا یک فهم مشترک شکل گیرد و ملت را برای پایان دادن به سلطه بیگانه و استبداد بر کشیده آنان متحد سازد.
آن چه در روزهای گذشته شاهد بودیم دقیقاً روندی بر خلاف تحولات اساسی است. در این تحرکات با هدایت بدخواهان جاخوش کرده در شکافهای فرهنگی، تلاش برای ایجاد افتراق در صفوف ملت را شاهدیم. فحاشیهای برخی افراد مرتبط با شبکههای هدایت شده (که با فرهنگ ایرانیان هیچ سازگاری ندارد و نوعی بازگشت به دوران رضاخانی است که به صورت عادی به وزرایش حوالت میداد) طرح یک منطق برتر برای جذب دیگران نیست، بلکه ایجاد خصومت برای درگیریهای خونین بود. همانگونه که تجربیات تاریخی به ما منتقل میسازد ایجاد تنش و چند پارچگی اجتماعی لازمه و پیشنیاز هرگونه مداخله بیرونی است؛ ما در ایران این روند تلخ را در دو صحنه (سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332) از نزدیک درک کردهایم.
خوشبختانه جنگ رسانهای اخیر علیه ایران بیش از اینکه داخل را تحت تأثیر خود قرار دهد، در کمیننشستگان خارج را متوهم ساخت؛ پرچمهای تجزیهطلبی و سهمخواهی از پیکره ایران برافراشته شد، پیاده نظام صدام و سایر مرتبطین با سعودیها، بقایای پهلویها و... خود را بر اریکه قدرت تصور کردند، فحاشی و دریدن یکدیگر در برابر دیدگان ناظران، بسیاری از پیوندها را آشکار ساخت اما با عبور از این تجربه این سؤال در محافل به طور جدی مطرح میشود که چرا بدخواهان به کاستیها و ضعفهای اقتصادی نپرداختند.
تحریمها و فشارهای اقتصادی بیسابقه برای قرار دادن مردم در برابر نظام سیاسی وضع شده بود؛ چرا این تهاجم ترکیبی همان روند را دنبال نکرد؟ پاسخ آن است که تمهیدات دولت جدید در تهران، واشنگتن را کاملاً از ادامه سرمایهگذاری در این زمینه مأیوس ساخته است، اما رویکرد طرح مطالبات اقتصادی وجه دیگری نیز دارد و آن تضعیف گروههای منفعتطلب اقتصادی در داخل کشور است. جا دارد بعد از پشت سرگذاشتن کامل این تجربه، تحقیق جامعی در مورد افراد منفعتطلب جا خوش کرده در چتر حمایتی گروههای سیاسی صورت گیرد.
این تحقیق میتواند دلایل اتخاذ مواضع افراطی از سوی این منفعتطلبان اقتصادی را روشن کند. همچنین مطالبات دانشجویی در صورتی که در مسیر عدالتخواهی و مبارزه با رانتخواران از قِبَل گروههای سیاسی قرار گیرد طبعاً برای جامعه دستاوردهای چشمگیری خواهد داشت؛ لذا شاهد بودیم برخی نیروهای افراطی اصلاحطلب و اصولگرا در مسیر دامن زدن به شکافهای فرهنگی گام برداشتند. این گونه تحقیقها میتواند روشن سازد سخنان افرادی چون آقای سعید شریعتی که در صدد تبرئه داعش برآمدند تا تحرکات اخیر را تشدید کنند آیا ناشی از نگرانیها از بازگشت توجهها به ضرورت مقابله با گروههای منفعتطلب است یا خیر.
همچنین روشن خواهد شد که برخی تحرکات در دانشگاه آزاد به مدیریت اسبق سیساله این مجموعه که تخلفات اقتصادی فراوانی از وی به ثبت رسیده است (دستکم در دو تحقیق و تفحص مجلس) مرتبط است یا خیر؛ بنابراین محققانه باید دید تندروها میخواهند توجه جامعه را از چه امری منحرف سازند./تسنیم
منبع: فردا
کلیدواژه: سلیمی نمین خیزش سراسری تغییر عنوان منفعت طلب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۱۵۳۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خبرگزاری کره شمالی جلوتر از خبرگزاری های ایران
عصرایران ؛ رضا غبیشاوی - خبرگزاری رسمی دولت کره شمالی روز چهارشنبه گذشته (5 اردیبهشت) خبر داد هیات اقتصادی به ریاست یک وزیر (وزیر تجارت بین المللی) پیونگ یانگ را به مقصد تهران ترک کرد.
این اتفاق نادری بود که در عرصه اطلاع رسانی کره شمالی رخ داد.
خبرگزاری دولت کره شمالی برای اولین بار خبر سفر وزیر را اعلام کرد. بعد از آن هم خبرگزاری رویترز آن را در قالب گزارش خبری، منتشر کرد. در گام بعدی هم خبرگزاری ها و رسانه های جهان و ایران آن را بازنشر کردند.
این خبر با ارزشی است. کره شمالی کشور منزوی است و با همسایگان و کشورهای جهان، رفت و آمد سطح بالای و گسترده ای ندارد.
تنها روابط نزدیک کره شمالی به چین و روسیه محدود می شود. در جهان هم دوستان کره شمالی علاوه بر روسیه و چین محدود می شود به بلاروس، کوبا و ایران و احتمالا چند کشور دیگر.
سفر مقامات کره شمالی هم به ایران ، اتفاقی کم رخدادی است. بعد از انقلاب 57 تاکنون،هیچ کدام رهبران کره شمالی به ایران سفر نکرده اند. تنها یک بار نخست وزیر کره شمالی به ایران آمد (سال 91 نشست سران کشورهای عضو عدم تعهد) .
آخرین باری که یک وزیر کره شمالی به ایران آمد مربوط به 5 سال یعنی سال 97 قبل است. وزیر خارجه کره شمالی در سفر به تهران با روحانی رئیس جمهوری و ظریف وزیر خارجه وقت دیدار و گفتگو داشت.
از آن روز تاکنون 4 روز می گذرد اما هیچ خبرگزاری و رسانه ای در ایران هیچ خبری دیگری درباره این سفر و این وزیر کره شمالی منتشر نکرد.
اینکه سرنوشت این هیات و این وزیر کره شمالی چه شد؟ به ایران آمد یا نیامد؟ اگر آمد با چه کسی در ایران دیدار داشت؟ هدف از سفر چه بود؟ درباره چه موضوعاتی با مقامات ایران گفتگو کرد؟
اگر نیامد یعنی سفرش لغو شد؟ اگر بله چرا سفر لغو شد؟
به ویژه که وزیر تجارت بین الملل کره شمالی است. قرار است دو کشور تحت تحریم چه چیزی باهم مبادله و خرید و فروش کنند؟ ما قرار است چه چیزی بخریم و چه چیزی می توانیم بفروشیم؟ کلا داستان جذاب و مهمی است.
مرداد 97 - سفر «ری یونگ هو» وزیر خارجه کره شمالی به تهران و دیدار با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران
هیچ خبرگزاری در ایران از هیچ مقام ایرانی درباره سرنوشت این هیات سوال نکرد. هیچ خبرگزاری در ایران نتوانست از منابع آگاه خود سوال کند و خبری اختصاصی در این باره منتشر کند که این هیات کره شمالی چه شد؟
هیچ مقام مسوولی هم در ایران، در این مدت، احساس مسوولیت نکرد تا به افکار عمومی توضیح دهد آیا این وزیر آمده یا نیامده ؟ اگر آمده ...
این است وضعیت اطلاع رسانی در ایران. خبرگزاری کره شمالی به عنوان بسته ترین کشور جهان ، خبر سفر وزیرشان به ایران را منتشر می کند اما در ایران خودمان، خبری از سرنوشت این سفر و این وزیر نیست. انگار نه انگار. خلاصه اینکه هیچ ارزشی برای مخاطب ایرانی قائل نشدند و هنوز هیچ چیزی نگفته اند.
نکته دیگر اینکه، سکوت در برابر اتفاقات با ارزش خبری ، آن اتفاق را از بین نمی برد بلکه به ابهامات و گمانه زنی های اطراف آن رنگ واقعیت می دهد.
سکوت ایران و کره شمالی بعد از انتشار خبر اول سفر وزیرشان به تهران، به ایران آسیب می زند. بزرگترین آسیب این است که گمانه زنی ها و احتمالات رسانه ها را درباره روابط دو کشور تایید می کند.
خبر را اولین بار خبرگزاری کره شمالی اعلام و بعد از آن، رویترز این خبر را در قالب گزارش خبری منتشر کرد. خبر رویترز به صورت گسترده در همه رسانه های جهان و ایران بازنشر شد. خبر رویترز احتمالات و گمانه زنی هایی را درباره روابط و همکای های نظامی مطرح می کند که به لحاظ چارچوب افکارعمومی، سکوت دربرابر آنها، یعنی تایید غیرمستقیم و ضمنی.
این رفتارها نه تنها به اعتبار رسانه ها و مسوولان ایرانی آسیب می زند بلکه ابهام ها را تقویت و راه رای برای تولید و تقویت شایعه ها و گمانه زنی ها باز می کند.